قرار این رفتن را خیلی وقت پیش ها گذاشته بودم. نمی شد اما، هر بار که قصد آن را داشتم، اتفاقی، مشغله ی، دغدغه ای پیش می آمد که امانم نمی داد. این بار اما پی کسی نرفتم، خودم را گرفتم و رفتم. آن تن رنجور و خسته را کشان کشان از میان حسین حسین اهل ده رها کردم. دلم آن بالاها بود، پی سادگی شاید!
روز تاسوعا را مهمان امام زاده روستای شیرداری بودم. عکس ها آنقدر گویا هستند که نیازی به کلمات نیست. دعوت هستید به یک گزارش تصویری ناب از مردم خوب منطقه هزار جریب بهشهر!
درباره این سایت